Dr. John H. Watson

وبلاگ شخصی دکتر جان واتسون

Dr. John H. Watson

وبلاگ شخصی دکتر جان واتسون

Dr. John H. Watson

من یک پزشک باتجریه هستم که به تازگی از افغانستان برگشته.

تصاویر

آخرین نظرات

قوطی کبریت غیرقابل توضیح

Tuesday, 3 September 2013، 03:05 AM

اخبار آیزاک پرسانو (Isaac Persano) صدر عناوین خبری رو پر کرده، بدیهتاً. او در یک اتاق هتل، در حالی پیدا شد که با قوطی های کبریت محاصره شده بود. و نمیتونست صحبت کنه. شرلوک اون رو بصورت "کاملاً خارج از ذهنش" توصیف کرد اما من تشخیص دادم که او از نظر فنی از یک عارضه ی شدید اختلال استرسِ پس از سانحه رنج میبرد.

 


و بنابراین، البته، شرلوک بعدش مجبور شد به من ثابت کنه که اشتباه میکنم.

پرسانو از مارس سال گذشته درحالی که به دنبال قاتل مربیّ اش گابریل آلارد (Gabriel Allard) رفته بود، مفقود شده بود. غیب شدن پرسانو بدیهتاً اون ور جزء یکی از مظنونین قرار داده بود اما، باوجود بهترین تلاشهای پلیس فرانسه، هرگز محل او کشف نشد. و بعد، هفته ی پیش، اون اونجا بود.

 


اون توسط یک خدمه در هتل رویال (Royal Hotel) در برایتون(Brighton) پیدا شده بود. اون وسط هزارتا قوطی کبریت بود که همه شون هم خالی بودن.

 

 

بجز یکی.

 

 

شرلوک به من نشون داد که چی وسط اون قوطی کبریت بود. من نمیتونستم اونچه که چشمام میدید رو باور کنم.

 

 

من نگرانم نمیتونم هیچ چیز دیگه ای درباره ی این پرونده بگم بجز اینکه اون احتمالاً دیوانه  کننده ترین ماجرایی بود که ما تابحال داشتیم. منظورم اینه که، شرلوک مجبور شد لباس یک دلقک رو بپوشه! خانم هادسون از یک هلیکوپتر به بیرون پرتاب شد! و من؟ خب، من مجبور شدم کاری کنم که هرگز فکرش رو نمیکردم یک وقت انجام بدم.

 


اساساً، بدلیل افراد خاصی که در دولتهای خاصی که ما کشف کردیم که در این پرونده ی خاص درگیر بودند، من در واقع نمیتونم درباره ی اتفاقی که افتاد مطلبی بنویسم. فقط درباره ی قانون حفاظت از اسرار رسمی صحبت نمیکنیم. درباره ی هر چی اسرار رسمیه حرف میزنیم.

 


اما، بله، ما حلش کردیم. ما کشف کردیم کی کی رو کشت و چگونه و چرا.

 


اما، از همه مهم تر، شرلوک مجبور شد لباس یک دلقک رو بپوشه. و این حقیقت که هیچ عکسی از این صحنه وجود نداره احتمالاً ناامید کننده ترین چیز در کل این دنیای لعنتیه.

 

 

 

نظرات  (۷)

02:52 #تیم_موریارتی

یه مشت دروغ دیگه.

پاسخ:
تو هنوز حوصله ات سر نرفته؟ اگه باورش نداری پس چرا به خودت زحمت میدی میای تو وبلاگ من؟
02:54 Mary Morstan

محلشون نذار x

02:56 Mike Stamford

بنظر یه ماجرای دیوونه کننده ی دیگه میاد، رفیق! بیا همدیگه رو ببینیم یه آب انارم میزنیم تو هم برا من بقیه شو بگی!

پاسخ:
هاها، یک کلمه هم نمیتونم بگم، رفیق.
02:59 Scarlet Glove

چه راحت. اون نمیتونه به ما بگه واقعاً چه اتفاقی افتاده. چــون هــیچــوقــت اتــفــاق نیـــفتــاده.

پاسخ:
باشه، من دوستان اندکی دارم که این وبلاگو میخونن و ازشون خواهش میکنم تمسخرها رو نادیده بگیرن. من صادقانه بگم برام مهم نیست که یک کاراکتر ارباب حلقه ها چه فکری میکنه. من حقیقت رو میدونم و آدمایی که منو میشناسن هم حقیقت رو میدونن. این وبلاگ فقط برای به اشتراک گذاشتن لحظات مفرحه. خاطرات. بنابراین، لطفاً، میشه همه مون اینها رو نادیده بگیریم و، ان شاءالله که، میرن پی کارشون.
03:08 Sauron1976

تـــو نــــمی تـــــونــــی حــــقیــــقــــت رو نــــــادیــــــده بگـــــیـــــری!

03:09 Harry Watson
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

******* **** **** **** **** **** *** ****

پاسخ:
هری، خواهش میکنم خودتو کنترل کن. ضمناً مطمئن نیستم اصلاً همچین فحشی هم داشته باشیم.
03:10 Harry Watson

ببخشید