Dr. John H. Watson

وبلاگ شخصی دکتر جان واتسون

Dr. John H. Watson

وبلاگ شخصی دکتر جان واتسون

Dr. John H. Watson

من یک پزشک باتجریه هستم که به تازگی از افغانستان برگشته.

تصاویر

آخرین نظرات

بلوند خال خالی

Tuesday, 13 July 2010، 05:35 PM

اوایل سی سالگی ، موهای بلوند رنگ شده، لکه های عجیب قرمز در سراسر بدن. اون زن، جولیا استونر (Julia Stoner) ، در رخت خوابش پیدا شد. بنظر میرسید هیچ علت مشخصی برای مرگ وجود نداره.

خواهرش، هلن (Helen)، گفت که جولیا این هفته های اخیر کمی احساس بی حالی میکرد اما اون تصور میکرده که خواهرش مضطربه بخاطر اینکه  بزودی در شرف ازدواج بود. تنها بعد از انجام کالبد شکافی بود که، من دو علامت سوراخ ریز در قوزک پای راستش کشف کردم و علائمی از یه سم ناشناس در جریان خونش. جواب بدیهی این بود که او توسط چیزی، احتمالاً نوعی مار، گزیده شده بود. همزمان که من شروع کردم به زنگ زدن به باغ وحش محلی که ببینم آیا اخیراً چیزی فرار کرده یا نه، شرلوک هم یه سری به خانواده ی جولیا زد. اون با خواهرش و پدرخونده شون، دکتر رایلوت(Roylott) زندگی میکرد. او ظاهراً یک نام بزرگ در لوازم آرایشی بود و حتی مدتی مهمان ویژه ی برنامه ی تلوزیونی کانی پرینس هم بوده. هردوشون واقعاً از مرگ جولیا داغون بنظر میومدن. بعدش نامزدش رو ملاقات کردیم، پرسی آرمیتج (Percy Armitage). اون آدم عجیبی بود. خیلی ریشو. همچنین، کشف کردیم که، مار نگه میداره. هیچ کدوم از باغ وحش ها هم هیچ خزنده ای رو گم نکرده بودن بنابراین بنظر میومد یکی از مارهای پِرسی جولیا رو نیش زده. او این رو رد کرد، گفت که جولیا از مارها متنفر بود پس نمیتونسته نزدیکشون شده باشه.

پرونده برای چند روزی در جریان بود اما بنظر نمیومد به هیچ جا برسیم. شرلوک معتقد بود که جولیا به طریقی به قتل رسیده.  اون باور نکرد که یه مار بره توی اتاق خواب یک نفر، اونو تو خواب بکشه و بعد هم بره، بدون اینکه توسط هیچ کس دیگه ای مشاهده بشه.پرسی یک عذر برای غیبت در صحنه ی جرم در اون شبی که جولیا کشته شده بود داشت چون مارهاش رو در آپارتمان خودش نگه میداشت. بدیهی بود که اون درگیر بوده اما ما هرچی میچرخیدیم، به در بسته میخوردیم. و بدتر از همه ی اینا، هلن هم شروع کرده بود به شکایت از اینکه خیلی احساس خستگی و بی حالی میکنه. آیا این فقط اندوه مرگ خواهرش بود؟ یا چیز دیگه ای داشت اتفاق می افتاد؟

شرلوک، بعدش، ایده ای به ذهنش رسید. تصمیم گرفت آخرین شب جولیا رو بازسازی و درک کنه. می خواست که یک شب رو در اتاق خواب اون بگذرونه و از من هم خواست که بهش ملحق بشم.

بله. حالا همگی میتونین پوزخند زدن رو بس کنین. من قرار بود رو زمین بخوابم.

ما به اتاق خواب رفتیم و شرلوک شروع کرد به بازآفرینی آخرین لحظات جولیا - با راهنمایی هلن. جولیا با بعضی رفقاش بیرون رفته بودن اما خیلی مست نشده بوده. اون میاد خونه و حموم میکنه.

شرلوک به بطریِ بنظر-گرونِ عطر حمام، کنار تخت جولیا نگاه کرد. برندش رایلوت بود - ساخته شده بوسیله ی شرکت پدرخونده اش. شرلوک از هلن پرسید که آیا اون هم برند مشابهی رو استفاده میکنه؟ اون گفت که این هنوز در فروشگاهها در دسترس نیست. پدر خونده شون اونو به خواهرش داده که امتحان کنه، و بعد، اخیراً، به اون هم داده.

شرلوک بطری رو به بارتز برد و محتواش رو آنالیز کرد. اون حاوی یک سم با عملکرد آهسته بود. هربار که دخترها از اون استفاده میکردن، داشتن آروم آروم خودشون رو میکشتن. هلن بهمون گفت که پدرخونده اش قول داده که این قبلاً تست شده. امنه! شرلوک اشاره کرد که این یک تصادف نبوده (البته او اینو دقیقاً به این ملایمت به هلن نگفت). پدرخونده اش در کمال خونسردی خواهرش رو کشته و الآن داشت مشابهش رو با اون هم انجام میداد. اون خودش علامتهای سوراخ رو روی قوزک پای جولیا گذاشته بود تا توجه رو به سمت مارهای پرسی منحرف کنه. ما با عجله به خونه شون برگشتیم که با اون پیرمرد روبرو بشیم اما خیلی دیر شده بود - اون قبلاً مرده بود. خودش رو از اتصالات نوری آشپزخونه دار زده بود. اون هیچ یادداشتی نذاشته بود بنابراین ما نمیدونیم چرا میخواست دخترخونده هاش رو بکشه. آیا اونها اونو یاد همسر فوت شده اش مینداختن؟ درباره ی پول بود؟ شایدم فقط دیوونه بوده؟

ما، و غم انگیزتر، هلن، هرگز نخواهیم دانست.

 
 

نظرات  (۸)

18:01 Marie Turner
اوه، دخترای بیچاره. چه وحشتناک.
پاسخ:
میدونم، خانم H. بعضی وقتا فکر نمی کنم هیچوقت واقعاً بفهمم چطور مردم میتونن همچین کارایی بکنن.
18:03 Marie Turner
ببخشید، ایندفعه من خود خانم Turner همسایه بغلی هستم. خانم هادسون طبقه پایین تو کافه است.
پاسخ:
بازم؟؟
18:04 Mike Stamford
یک پرونده ی دیگه حل شد!
18:12 Siobhan Whelan
ببخشید، من مطمئن نبودم این چیز دکمه ی تماس با ایمیل چطور کار میکنه اما میخواستم بدونم شما میتونید کمکم کنید؟ شوهرم هفته ی پیش فوت کرد ولی اونا اجازه ندادن من جسدش رو ببینم و من مطمئنم که دارن یه چیزی رو مخفی میکنن. لطفاً کمکم کنید.
پاسخ:
من در تماس خواهم بود. بابت فقدان همسرتون متأسفم.
18:14 C Melas
نامزد من اجناس رایلوت استفاده میکنه !!!
پاسخ:
تو نامزد کردی؟ خیلی خوبه، رفیق!
18:18 C Melas
آره!! من الآن شکست ناپذیرم از هر دوتون ممنونم! من اون پسری هستم که شرلوک هلمز و جان واتسونو یه فصل زده !!
18:18 Sherlock Holmes
اون واقعی نبود.
18:19 فرد غیر محتمل
آه اما چی واقعیه