Dr. John H. Watson

وبلاگ شخصی دکتر جان واتسون

Dr. John H. Watson

وبلاگ شخصی دکتر جان واتسون

Dr. John H. Watson

من یک پزشک باتجریه هستم که به تازگی از افغانستان برگشته.

تصاویر

آخرین نظرات

نگهبان غرق در خون

Sunday, 29 June 2014، 03:44 AM

شرلوک نمیخواست که من درباره ی این پرونده بنویسم به دلائلی که بعداً معلوم خواهد شد. اما چاره ای نیست من داشتم صرف نظر میکردم از فرصت... خب، بعداً میبینین!


همه اش از یک ایمیل از طرف یکی از نگهبانان کاخ ملکه شروع شد. احتمالاً توضیحش از زبان خود او آسون تره. " آقای هلمز عزیز. نام من بین بریج(Bainbridge) است. من سرباز گارد سلطنتی هستم. درباره ی یک موضوع شخصی برای شما مینویسم - موضوعی که نخواستم به مافوق هام گزارش کنم چون بی اهمیت به نظر میرسه. ولی فکر کنم یک نفر منو تحت نظر گرفته. من به توریستها عادت دارم. بخشی از شغلمه. ولی این یکی فرق داره. یکی منو زیرنظر داره. اون ازم عکس میگیره. هر روز. نمیخوام این رو به سرگرد گزارش کنم ولی واقعاً ذهنم رو درگیر کرده. من درباره ی شما خونده ام و میدونم که این قبیل مسائل مورد علاقه ی پلیس نیست."

 

اولش، شرلوک زیاد علاقه مند نبود. شاید فقط یک نفر بوده که از مردان یونیفرم دار خوشش می اومده. فکر میکنم ترکیبی از اینکه چرا این نگهبانِ بخصوص انتخاب شده و اشاره به اینکه چطور این موضوع مورد علاقه ی پلیس نیست، روش اثر گذاشت. و، راستشو بخواید، ما بین برنامه های آماده شدن برای عروسی یه تنفسی هم لازم داشتیم بنابراین ول کردیم رفتیم به پادگان ولینگتون(Wellington Barracks).

 

ما مجبور بودیم که منتظر بمونیم تا نگهبان از حالت وظیفه آزاد بشه. خب، اسمش منتظر موندن بود. شرلوک توی انتظار کشیدن خیلی خوب نیست و قبل از اینکه من متوجه بشم، یه کلاه قاپید، خودش رو بعنوان یک نگهبان استتار کرد و وارد ساختمون شد.

 

اما دیگه خیلی دیر شده بود. رفیقی که به ما ایمیل داده بود، مرده بود. او در حمام بود، غرق در خون. منتها، هیچ راهی برای هیچکس وجود نداشت که بتونه به اون چاقو بزنه. در از داخل قفل بود و، از اونجایی که شرلوک روشن کرد، مشخصاً اون پیش از اینکه وارد حمام بشه چاقو نخورده بود. این از اون معماهای درست و حسابیِ اتاق قفل شده بود، از اونایی که شرلوک عاشقش بود.

 

من، با این حال، بیشتر نگران مرد مُرده بودم. و، وقتی که بالاخره اجازه دادن معاینه اش کنم، فهمیدم که در واقع هنوز زنده است! فکر میکنم ما خیلی عادت کرده بودیم که توی پرونده هامون جسد پیدا کنیم، که شرلوک فقط به بدن روی زمین نگاه کرده بود و فکر کرده بود که مُرده. من تونستم جلوی خون ریزی رو بگیرم و اون رو به بیمارستان رسوندم.

 

با این وجود، معما هنوز به جای خود باقیه. چه کسی تلاش کرده بود اون رو بکشه؟ و - و این چیزیه که شرلوک رو بیشتر مجذوب کرده بود - اینکه سلاح کجا بود؟ این غیر ممکن بود. به معنای واقعی کلمه هیچ راهی برای هیچ کس نبود که به داخل حمام بره یا بیرون بیاد. و هیچ راهی وجود نداشت که نگهبان خودش به خودش ضربه زده باشه چون اگر اینطور بود سلاح بایستی هنوز اونجا می بود.

 

یک جرم غیر ممکن. بی نقص برای شرلوک.

 

با این تفاوت که؛

 

اون نتونست حلش کنه!

 

شرلوک هلمز تو کفش مونده بود!

 

من امید داشتم که این کلمه بیشتر از خود موضوع اذیتش کنه. واقعیت اینه که اون فقط شونه ای بالا انداخت و برگشت سر سازماندهی کارهای مراسم من. و وقتی میگم سازماندهی جدی میگم...

 

 

 

 

نظرات  (۶)

23:06 Sherlock Holmes

ممنون، جان.

23:10 Sherlock Holmes

این یه کامنت طعنه آمیز بود، بهر حال. من میدونم که همچین چیزهایی اغلب از ذهنت میگذره.

23:11 Mike Stamford

رفــــیــــق!! معرکه بود!! شرلوک تو کفش موند!

23:12 Donna Staveley

کی از یه مرد با یونیفرم خوشش نمیاد؟

23:12 Dame Latif

خخخخخخ!

23:14 فردغیرمحتمل

من نمیتونم بپذیرمکه شرلوک نتونه یه پروندرو حل کنه

پاسخ:
و ببینین کی برگشته :)